* میخواستم اندر احوالات گادفادر بنویسم ولی بذارید دادگاه جاری یکی دیگه از وبلاگ نویسان تموم بشه بعد... به هر حال یادمون بمونه که آن آقای خواب نمای خاطره به دست پسر نبشته از دوستی و مذاکره با آمریکا دم زد.

* بهار ، بهار ِ مناسبت های ملی-مذهبی هم هست؛ مناسبت های بزرگی که برای حرف زدن درمورد هر کدام از آنها باید سالها گفت و کتاب ها نوشت.  چند حادثه ی جدید هم که روی می دهد نور علی نور می شود.

- روز هنر انقلاب اسلامی و هنر انقلاب اسلامی غربتی دارد به اندازه ی سید شهیدان اهل قلم و مظلومیتی به اندازه خود انقلاب اسلامی.
گویا تا سالها اثری از شهادت شهید آوینی در تقویم رسمی نبوده و بعد از سالها که روزی به عنوان هنر انقلاب اسلامی تصویب شده، سالروز شهادت سیدشهیدان هل قلم –به دلیل تداخل با روز ملی فناوری هسته ای- جابجا شده است. هرچه باشد انرژی هسته ای نیرویش (زورش) از همه بیشتر است. چه خوب بود اگر به جای روز به خاک سپاری شهید آوینی، روز ولادتش به عنوان روز هنر انقلاب اسلامی اعلام میشد و تاریخ هم مورد دستبرد و دستکاری قرار نمی گرفت.
انقلاب ما انقلاب ارزشها و آرمانهاست و برای انتقال چنین مفاهیم والایی چه زبان و ابزاری نافذتر و تواناتر از هنر.
پیشتر کمی در مورد هنر و تلقی غلط عامه از هنر و دگرگونی معنای این واژه سخن گفتیم و به گوشه هایی از سخنان شهید آوینی در مورد سخن و اشتباهات هنرمندان در این مقوله اشاره کرده ام و ان شاء الله اگر عمری باشد صحبت را با نقل قول سخنان شهید آوینی ادامه خواهم داد.


* صدا و سیمایی که به عنوان مهمترین ابزار فرهنگی و ... میتواند مطرح باشد همواره دچار افراط و تفریط بوده است. از زمان روی کار آمدن جناب آقای ضرغامی، بمب رقص و قهقهه در صدا و سیما ترکیده است و تلویزیون به جولانگاه سریالهای سیاه یا جلف و مبتذل بدل گردیده است.
وقتی امثال شهید آوینی گردن زده میشوند و دفن میشوند همین میشود.


* از حوادث جاریه ، افاضات جناب ع.الف.ه.ب.ر.  پس از ابقا در ریاست مجمع تشخیص منفعت بود. و حضور جناب آقای احمدی نژاد در این مجمع. از دستور رهبری مبنی بر شرکت منصوبین مجمع تشخیص مصلحت نظام در جلسات این مجمع که بگذریم یک روال متداول در دولت ها وجود دارد که در اواخر دوران تصدی خود، شروع به دلجویی از مخالفان و باج دادن به آنها و ... می کنند تا بقای خود را در دوره های بعد حفظ کنند.
سخن به اینجا کشید اشاره کنم: نمیدانم چرا هر دولتی که سر کار می آید –با این که دلیل موفقیت او دم زدن از انقلاب و اسلامی بوده است- باز پس از مدتی با نفی و کم رنگ و کم ارزش کردن ارزشهای انقلاب اسلامی و عدول از آنها سعی در جلب رضایت آن اقلیتی دارند که هیچگاه جز به سقوط نظام و برچیده شدن اسلام راضی نخواهند شد. متأسفانه دولت عدالت محور بسیار زودتر از بقیه دچار عدول شد و از ابتدای دولت دهم لغزید.


* انتخابات یک وظیفه ی انسانی و اسلامی است و کسی که به اندازه ی یک رأی (صحیح) دادن در خود احساس مسئولیت نمی کند نمیتواند هیچ مطالبه ای از حکومت و اجتماع داشته باشد. کسی که به تکلیف رای دادن عمل نمی کند در واقع حق انتخاب خود را به دیگران واگذار کرده است و سرنوشت خود را به دیگران سپرده است. از این گذشته چنین کسی وقتی خود، عامل نیست و کوتاهی می کند چگونه میتواند از دیگران انتظار درستکاری و انجام صحیح وظیفه را داشته باشد؟

مطلبی رو به آرامی نقل میکنم که دشمنان نشنوند: بعد از سه دهه از انقلاب، هنوز انتخابات ما بین بد و بدتر است. هنوز صحبت سر این است که به کاندیدای موافق نظام رأی بدهیم یا مخالف نظام؛ اصلاح طلب باشد یا اصول گرا. هنوز انتخاب ما به بد و خوب نرسیده تا چه برسد به انتخاب بین صالح و اصلح.
ظهور تشکل های مثل جبهه پایداری (صرف نظر از انتخاب بعضا نامناسب اعضای اون در شهرهای غیر تهران و قم، از جمله در همین تبریز) نویدبخش است و امیدواریم...


ظاهرا زمان، بنده را هم با خود برده و نابود کرده است. این را از غلبه ی «محافظه کاری» بر «عداالت خواهی» می توان به وضوح فهمید...




برچسب ها : مباحث روز  ,